درباره وبلاگ


به وبلاگ ما خوش آمدید
IT ENGINEERING
3 / 9برچسب:, :: 19 ::  نويسنده : BlackHats

مترسک گفت ای گندم تو گواه باش مرا برای ترساندن آفریدند، اما من عاشق پرنده ای بودم که از گرسنگی مرد
 
راننده اسکناس مچاله را از من گرفت و پرسید: یک نفرید؟ مکثی کردم و بی حوصله گفتم: بله آقا، خیلی وقته!
 
برای آدم نابینا شیشه و الماس یکیه، اگه کسی قدرتو ندونست فکر نکن که تو شیشه ای، اون نابیناست
 
کبوترهای خانه بی قرارند، به شوقت لحظه ها را میشمارند، پرستوی دلم در حال کوچ است، جهان بی تو برایم هیچ و پوچ است
 
بین رویای شبانه جستجویت میکنم، ..... عشق منی هر لحظه بویت میکنم، من تمام غصه ها را قربانی یک تار مویت میکنم
 
آغوشت را باز کن تا لحظه های تنهایی را با تو دمساز کنم، تا در امواج نگاهت غوطه ورگردم! تا آشفته خیالم با تو آرامش گیرد
 
توی کلبه توی بیشه رو بخار پشت شیشه مینویسم تو عزیزی از گذشته تا همیشه
 
شاید فاصله ها بتوانند جسم ها و نگاهها را از هم دور کنند، ولی قدرت این را ندارند که قلب ها و یادها را از هم جدا کنند، همیشه به یادتم
 
یه روز میگیرمت و میبوسمت فوقش میرم جهنم، فوقش میشم ابلیس، بعد به خاطر اینکه یه ابلیس تو رو بوسیده توهم میایی جهنم اونجا پیدات میکنم دور از چشم خدا هرروز میبوسمت، وایی خدا چه بهشتی میشه جهنم
 
نمی بخشمت، ولی فراموشت میکنم! همیشه به همین سادگی از آدمای بی ارزش میگذرم
 
دست از سرم بردار برو / ندارم حوصله ی این حرفارو / همه یادگاریات بخوره تو سرت / نه خودتو میخوام نه دردسرت!
 
آنقدر مرا سرد کرد، از خودش.. از عشق.. که حالا به جای دلبستن یخ بسته ام، آهای!! روی احساسم پا نگذارید.. لیز میخورید
 
محبت به نامرد کردم بسی / محبت نشاید به هر ناکسی / تهی دستی و بی کسی درد نیست / که دردی چو دیدار نامرد نیست
 
اینکه هربار سرت با یکی گرم باشه دلیل بر ارزشت نیست! انقدر بی ارزشی که خیلی ها اندازه ی تو هستند
 
یکی را آرزو کردی و رفتی / برایش پرس و جو کردی و رفتی / تو هم تا آبرو از من گرفتی / مرا بی آبرو کردی و رفتی
 
حضورت در کنار من معجزه نبود، نبودنت هم فاجعه نیست، فردا روزی دیگری برای من خواهد بود بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت
 
عجب جوش و خروشی بود عشقت / خراب باده نوشی بود عشقت / بهشتم را به سیبی داد بر باد / عجب آدم فروشی بود عشقت
 
آنقدر بیش این و آن از خوبی های نداشته اش گفتم که...
وقتی سراغش را میگیرند، شرم دارم بگویم تنهایم گذاشت
 
هيچ وقت شعار نداده ام، که به زور بايد لبخند زد! بعضي وقت ها بايد تا نهايت آرامش گريست، آن گاه است که تبسمي ميهمان لبانت مي شود که زيبا تر از رنگين کمان بعد از باران است
 
عشق مهماني مودب است که ورودش را با ضربه هاي قلب اعلام مي کند
 
عشق مثل آبه، مي توني توي دستات قايمش کني، اما آخرش يه روز دستتو وا مي کني مي بيني نيست! قطره قطره چکيده بي اينکه بفهمي.. فقط احساس مي کني کمي دستات نمناکن. اين همون رطوبت خاطره هاست که بر جاي مونده
 
سلام. خوش آمدي. هرچند خيلي دير شده. فقط قبل از وداع هميشگي، بيا اينجا مقابلم بنشين، مي خواهم يک دقيقه سکوت کنيم. به احترام تمام لحظه هايي که در انتظار پاسخ تو مردند
 
عشق مثل شاپرک مي مونه، اگه ولش کني ميره، اگه محکم بگيريش مي ميره
 
آينده خاطره ايست از ياد رفته که به ياد آمدنيست، گذشته خاطره ايست به ياد مانده که از ياد رفتنيست.. و حالا "زندگيست!"
 
سفر برايم هيچ چيز به جز دلتنگي ندارد. اما زماني به من آموخت براي بهتر ديدن عظمت و شکوه هر چيز بايد قدري از آن دور شد
 
مي دانم فردا استاد چشمانش را ريز خواهد کرد و با نگاهي خيره خواهد پرسيد: کجا بودي که درس نخواندي؟! چه طور به او بگويم که آخر، دل تو هم جايي در دنياست؟ 
اگر نهایت دوست داشتن در قطره هاى باران باشد. من دریاها را به تو تقدیم مى کنم.

.

.

.

تخته سیاه قلب من پر از نوشته های توست. نیمکت چوبی دلم واسه همیشه جای توست.

.

.

.

به خاطر تو یه قطره اشک توی دریا می اندازم و تا وقتی که نتونی پیداش کنی، دوستت دارم!

.

.

.

دوستان خوب خوشه های مرواریدند که داشتن آنها ثروت و دیدن آنها سراسر لذت است

.

.

.

دلتنگی یک روانی:

بی معرفت! حالا من گوشی ندارم، تو چرا اس ام اس نمی دی؟!

.

.

.

میدونی توی دنیا کی عشق منه؟ نه عزیزم! تو نیستی!

عشق من خداست چون گلی مثل تو بهم داده!

.

.

.

فدای رفیقی که روطاقچه ی دلش، گاهی قاب عکس ماروهم یه دستمالی می کشه

.

.

.

نگاه میکنم از غم به غم که بیشتر است

به خیسی چندانی که عازم سفر است

من از نگاه کلاغی که رفت فهمیدم

که سرنوشت درختان باغ من تبر است..

.

.

.

یاد سهراب بخیر آنکه تا لحظه خاموشی گفت:تو مرا یاد کنی یا نکنی من بیادت هستم!

.

.

.

`با`هیچ `با`ر`ا`نی`

`رد` `پا`یت `از`کو`چه` `ها`ى`

قلبم` پاک` `نمیشود`

.

.

.

دختری به کوروش کبیر گفت من عاشقت هستم.

کوروش گفت ؛ لیاقت شما برادر من است که از من زیباتر است

و پشت سر شما ایستاده. دخترک برگشت و دید کسی نیست.

کوروش گفت: اگر عاشق بودی پشت سرت را نگاه نمیکردی.

.

.

.

می بوسیمت سه تایی، من و غم و تنهایی/ امان از این جدایی، دلتنگتم خدایی!

.

.

.

تو اگر بی خبر از قلب پریشان منی / با همه بی خبری ، هم نفس و جان منی

.

.

.

باخیال توبه سر بردن اگر هست گناه، باخبرباش که من غرق گناهم هرشب

.

.

.

بین رویای شبانه جستجویت میکنم ،

نرگس عشق منی هر لحظه بویت میکنم

من تمام غصه ها را قربانی یک تار مویت میکنم.

.

.

.

در سکوتم تو همیشه حاضرى و من همیشه به یادت سرشار از سکوتم!

.

.

.

کبوترهاى خانه بى قرارند

به شوقت لحظه ها را مى شمارند

پرستوى دلم در حال کوچ است

جهان بى تو برایم هیچ و پوچ است

.

.

.

آرزو مى کنم فرو افتادن هر قطره باران، آمینى براى آرزوهاى قشنگت باشد!

.

.

.

سرگذشت غم هجران تو گفتم با شمع ، شمع آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد.

.

.

.

شادی بهانه ای برای زندگیست،تمامی لحظاتت سرشار از این بهانه

.

.

.

گاه گاهی که دلم تنگ و نگاهم ابری است ، کاش میشد که تو را میدیدم

.

.

.

باز باران بى ترانه

گریه هایم بى بهانه

مى خورد بر سقف قلبم

باورت شاید نباشد خسته است این قلب تنگم

.

.

.

چه شدکه فریب آن چشمان آهوانیت را خوردم؟

چه شد که طعم بودنت را باحس غریزیم چشیدم؟

 وانتظارت را چه تلخ… چه تلخ کشیدم!

.

.

.

نمی خواهم نبودنت از شمارش انگشتانم بیشتر شود؛

اما این روزها کاری از دستانم برنمی آید . . .

.

.

.

شبیه برگ پاییزم همیشه قسمت بادم؛ ز تو دورم ولى هرگز ، نخواهى رفت از یادم.

.

.

.

؟؟؟؟؟؟؟¿؟؟؟؟؟؟

اینا همه عاشق تو هستند اون که برات غش کرده منم.

.

.

.

شکسپیر میگه :

لحظه ای که به شدت احساس تنهایی میکنی مطمئـــن باش یکی دلتـنــگــتـه

.

.

.

هیچکس ساده تر از من به تو لبخند نزد من از این مردم نقاش بدم می آید

.

.

.

این حرفا چی بود پشت سرم زدی؟

مگه من چه بدی بهت کرده بودم؟

برات متاسفم.نمی بخشمت.خدافظ
..
..
..
..
..

 ”ستادایجاد ترس ودلهره چند ثانیه ای

.

.

.

نداشتن تو یعنى اینکه دیگرى تو را دارد.

نمیدانم نداشتنت سخت تر است یا تحمل اینکه دیگرى تو را داشته باشد!؟

.

.

.

حسادت نکن…!

 این که بعد از تو بغل گرفته ام

زانوی غم است!

.

.

.

مترسک گفت ای گندم تو گواه باش مرا برای ترساندن افریدند،

اما من عاشق پرنده ای بودم که از گرسنگی مرد

.

.

.

در مهربانی همچون باران باش که در ترنمش علف هرز و گل سرخ یکیست.

.

.

.

l—-l-
l      ‘.o
l      /l
l       JL
آویزون مرامتم !

.

.

.

دیدی غافـلگـیـرت کردم درست در لـحـظـه اى که بـه یـادم نـبـودى بــه یــادت بـودم!

.

.

.

زمستون از راه رسید……..سردت شد خبرم کن بیام برات بسوزم
 
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب